• وبلاگ : حكومت اسلامي
  • يادداشت : انبيا و حكومت 3
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اما از آنجا كه شايد شما دوست انديشمند من به سبب دقت نظر فراوان و نكته سنجي راضي بدين استدلال نشده ايد بنده در تاييد سخن نويسنده مطالب ديگري مطرح مي نمايم تا شايد به لطف مقبول افتد.اول آنكه با توجه به اصول ايدئولوزيك ليبراليسم كه در واقع همانا ارزشمند شمردن بيان آزادانه عقايد فردي و باور به اينكه بازگويي آزادانه عقايد براي فرد و جامعه سودمند است و دوم پشتيباني از نهادهاي اجتماعي و سياستهايي كه بيان آزادانه ي عقايد را ممكن مي سازد. مي توان دريافت كه هيچ تضادي در جوهره ي ليبراليسم و دين(بدان معنا كه ذكر كرديم)وجود ندارد و دين هيچكاه اين دو اصل اساسي ليبراليسم را در مقام اجتماعي و اصول ارزشي نفي نمي كند مگر دين در معناي حكومتي و اگر چنانچه ليبراليسم كه خود داراي چنين اصول و استراتزي اي است دين را در بند خفقان كشيده و رخصت به بيان آزادانه آن ندهد خود به بيراهه رفته و اما جنبه ي ديگري كه در اصول ليبراليستي مورد نكوهش قرار مي گيرد و در واقع انديشه و عمل آزاديخواهانه (ليبراليسم)را، شكل و انسجام مي بخشايد؛تاكيد بر بيزاري از قدرت خودسرانه و كوشش براي بوجود آوردن شكلهاي ديگري از كاربست قدرت اجتماعي است؛ كه اگر از اين ديدگاه نيز بنگريم دين به معناي بيان شده كه بيشتر به همان نگرش و معناي(لائيسيته) در علوم و فلسفه ي سياسي است، معارض با آن به نظر نمي آيد و تنها هنگامي مي توان آن را معارض دانست كه دين بر سرير قدرت حاكم گردد و منافع الهي(كه گاه به منافع شخصي يا اليگارشي تبديل مي گردد) جايگزين بر منافع اجتماعي گردد