قرآن اکثریت را ملاک بر حقانیت بر نمیشمارد. چنان که «اقلیت» نیز دلیلی بر حقانیت نیست. از این رو از نظر قرآن مردم سالاری دینی در صورتی درست است و میتواند منشأ قدرت و مشروعیت شمرده شود که از خصوصیات و صفات دیگری نیز برخوردار باشد.
چند سالی است که در گفتارها و نوشتارهایی که در حوزه نوگرایی دینی، مدرنیته و سنت، تقابل دین و دمکراسی و موضوعاتی نظیر این ها، واژگانی مطرح شده که به جای اصطلاح غربی دمکراسی نشسته است. این واژه به عنوان ظرفی برای یک محتوای غربی وارد بازار داغ سیاست نیز شده است. نوگرایی دینی، جریان های سیاسی دینی و روشنفکران دینی و حتی روشنگران آن کوشیده اند تا میان دین و مردم سالاری به نحوی سنخیت و تعامل ایجاد نمایند. برخی آن را هم چون علم و دین (علم به مفهوم جدید و غربی آن) چنان مینگرند که به هیچ وجه قابلیت جمع میان آن ها وجود ندارد و از مباحث پارادوکیسکال و تناقض نما دانسته اند; برخی دیگر با تسامح و تساهلی چند مکمل یک دیگر دانسته و به سادگی میان آن دو جمع نموده اند; به گونهای که مردم سالاری دینی ترکیب نوینی است که اذهان همه را به خود مشغول نموده است. برای بسیاری این انگیزه شد تا در منابع دست اول دینی قرآن و سنت جستجو و پژوهش نمایند تا نگرش دین را درباره این رهیافت جدید بدانند; این انگیزهای شد برای اندیشیدن و تأمل در مورد، نه تنها واژه و ترکیب جدید بلکه درباره محتوای آن تا دیدگاه قرآن در این مورد چه باشد.
نظرات شما: نظر